سارا سارا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دخمل کوچولو

انچه تو اموختی دخترم

عزیز دل خاله توی این چندوقت که مامان نتونسته برات پست بزاره کلی شیرین کاری یاد گرفتی عشقم پنجشنبه شب اومدین قم خواب بودی ولی وقتی چشمای نازتو باز کردی اول قشنگ نگاه کردی ببینی کجایی بعد خندیدی و شروع کردی به دست زدن قربون دستای کوچولوت برم     برای خودتم اواز میخوندی و موشی میکردی جیجر من.جدیدا یاد گرفتی و میگی نننننننننننه عشششششششششققققققققققممممممممممم.حتی یاد گرفتی میشینی البته بدون کمک ولی تا میبینی کسی پشتت نیس تنبلی میکنی و میخوابی زمین فدات شم. دکترتم رفتی گفت به سارا کوشولو غذا بدید چون خیلی ظریف و کومچولو موندی فدات شم البته غذاهای بدون ادویه ولی بازم همش شیطونی میکنی و نمیخوری عروسک من.یه دنیا دوست دارم عشقم.بوووو...
24 اسفند 1391

ما اومدیم با یه عالمه حرف

سارا جونی من این پست رو خاله برات میذاره  چون اسباب کشی کردین و هنوز اینترنت ندارین اول از همه اینکه سارا جونی یاد گرفته حرف بزنه عزیزددلم یادگرفتی لبای خومشلتو به هم فشار میدی و میگی بابا  دد هم بلد شدی میگی افرین گل دخملم ولی وقتی دد میری میخوابی عروسک من.بابا هم برای گل دخملش جایزه اسباب بازی و کتاب خرید. دخمل من یادگرفته و سینه خیز میره جلو هورااااااااااااااااا جیجر خاله شکر خدا مریضیتم بهتر شده  و بالاخره جابجا شدین خونه جدید مبارک. دخمل من ٢جا عروسی رفته اول پسر دایی بابا که اونجا حسابی بهش خوش گذشته و بغل همه رفتی و دلبری کردی ولی اخرشب مامان تب و لرز کرد و منو مامان سادات اومدیم&nb...
7 اسفند 1391
1